پناهنده و پناهندگی !
قسمتی از مقاله زنده یاد غلامحسین ساعدی در مورد پناهنده سیاسی کیست در مهر ۶۴ :
«پناهنده سیاسی کسی است که چهره به چهره، رودررو، دربرابرِ حکومتِ مسلّط ایستاده بود و اگر
بیرون آمده از ترس جان نبوده است؛ او با همان فکرِ مبارزه و با سِلاحِ اندیشه خویش ترکِ خاک و
دیار کرده است. در این میان، هستند بسیاری از نویسندگان، شاعران، نقّاشان، مجسمه سازان که سلاح آنها همان کارشان است و در جَرگه رزمندگانِ دیگر قرار می گیرند.
بیرون آمده از ترس جان نبوده است؛ او با همان فکرِ مبارزه و با سِلاحِ اندیشه خویش ترکِ خاک و
دیار کرده است. در این میان، هستند بسیاری از نویسندگان، شاعران، نقّاشان، مجسمه سازان که سلاح آنها همان کارشان است و در جَرگه رزمندگانِ دیگر قرار می گیرند.
پناهنده سیاسی نیّتش این است که با جلّادانِ حاکم بر وطنش تا نفسِ آخر، بجنگد و حاضر نیست از پا بیفتد؛ به لقمه نانی بسنده می کند، ناله سر نمی دهد و شکوه نمی کند؛ مدام در تلاش است که دیوار
جهنم آخوندها را بشکند و به خانه برگردد. خانه او، وطن اوست. برای تمیزکردنِ خانه، قدرتِ روحیِ کافی دارد و وقتی آشغالها جمع شدند، حاضر است سرتاسرِ وطن را با مژه های خود پاک کند؛ ازجان گذشته است و مطلقاً نمی ترسد. پناهنده سیاسی نارنجکی است که به موقع باید ضامن را بکشد و کوهی را از جا بکند... روحیه پناهنده سیاسی عضلانی است، انگار که از سرب ریخته شده؛ واهمه یی از مرگ ندارد...»

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر