روشنفکر دینی !
حضرت محمد (ص) قانونگذار نبود؛ آنچه در قرآن ابدی است تأکید بر ارزشهای اخلاقی درجه اول است و نه مصداقهای آن
محمد مجتهد شبستری: از من پرسیدهاند که درباره ابدی بودن حکم عبادات که در متن قرآن آمده چون نماز، روزه، انفاق و... چه میگویم؟ آیا آنها هم موقت است؟! پاسخ من این است که توصیه به این عبادات در قرآن جعل قانون نیست تا ابدی یا غیر ابدی باشد. عبادتها هویتی دارند که به هیچ وجه در چهار چوب قانون و قانونگذاری نمیگنجند. عبادت کوششی انسانی است برای پاک شدن درون و تعالی روحی. عبادت «آیین» (تکنیک روحی) دارد نه قانون. چون هویت عبادت چنین است به کار رفتن صیغه امر چون «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ» (بقره/۲/۴۷) و یا «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ» (بقره/۲/۲۵۴) یا «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ » (بقره/۲/۱۸۳) آنها را از هویت آیینی خارج نمیکند. و عبادت کردن نمیتواند مصداق عمل به قانون تلقی شود
مقتضای طبیعت این آیینهای دینی این است که نوعی التزام و استمرار میطلبند وگرنه به طور شایسته اثر بخش نمیشوند. بنا بر این غیر موقت بودن آنها از این باب است که تجربههای بشری نشان میدهد که این آیینهای عبادتی در صورتی که با زندگی سالم اخلاقی همراه باشند واقعا تعالی روحی میبخشند و این اثر اختصاص به این عصر یا آن عصر و این مکان یا آن مکان ندارد. این که در شکلهای این آیینها گاهی ایجاد چه تغییراتی ضروری است مسألهای است روانشناختی نه فقهی چون ضرورت آنها دائر مدار تأثیرات روحی آنها ست
در قرآن در باره نماز گفته شده «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» (عنکبوت/۲۹/۴۵) درباره فلسفه روزه گفته شده «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۲/۲۱) درباره فلسفه انفاق گفته شده «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آل عمران/۳/۹۲) و... این تعلیلات به خوبی نشان میدهد که عمل به قانون مطرح نیست، سلوک معنوی مطرح است.
منبع: قرآن کتاب قانون نیست
.....
اگر پارهای از احکام شرعی در عصر حاضر، برای ما خشن به نظر میرسند باید به این نکته توجه کنیم که «خشونت» یک تعریف فراتاریخی ندارد همانطور که عدل یا ظلم تعریف فراتاریخی ندارد. ممکن است عملی در عصر معینی و جامعه معینی خشن به نظر برسد و در جامعه دیگر نه. ممکن است در جامعهای و در عصری برای مقابله با دشمنان یا مبارزه با مفاسد اجتماعی یا حتی اداء حقوق خدا بر اعمال خشن تأکید شود و در جامعهای دیگر این طور نباشد. امروز آنچه را که خشن به نظر میرسد بر اساس اصل ناظر بودن آن احکام به واقعیت اجتماعی معین عصر ظهور اسلام باید کنار بگذاریم. آیات این احکام به لحاظ دلالت اصلا شامل عصر ما نیست و این مطلب را بارها توضیح دادهام. این مدعا که فلان مجازات یا فلان حکم موجود در قرآن برای همیشه باید ملاک عمل باشد یا همیشه عادلانه است یا دور از خشونت است در قرآن دیده نمیشود.
اکنون میگویم هیچ امتناعی از این ندارم که بپذیرم پارهای از آن اعمال در همان عصر هم خشونت بوده است، اما اصرار دارم بگویم که وجود احکام خشن در یک متن سرنوشت ساز دینی و یا صدور آنها از یک پیامبر را مجوز کنار گذاشتن پیام گیری اگزیستانسیال (existential ) از پیام معنوی آن متن یا آن پیامبر نمیدانم. پیامبران و متون دینی هم فرزندان عصر خویش اند
آیا من معتقدم آموزههای اخلاقی قرآن و بیشتر احکام اجتماعی ـ سیاسی آن در زمینه تاریخیاش بشریت را در مسیرعدالت خواهی یک گام بلند به پیش رانده است؟ آری من چنین اعتقادی دارم من آیه «لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/۳۳/۲۱) را این گونه معنا میکنم که همانگونه که رسول خدا در مسیر تأمین عدالت حرکت کرده شما مومنان هم در هر عصر متناسب با دریافتهای انسانی تان در آن عصر از عدالت در مسیر عدالت حرکت کنید
منبع:مدعای فقیهان مبنای علمی ندارد
.....

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر