جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ آذر ۲۸, سه‌شنبه

شعائر در میان مجاهدین !




شعائر در میان مجاهدین خلق !







شعائر در میان مجاهدین خلق !

باقر رئیس الساداتی 
۱۹.۱۲.۲۰۱۷
فنلاند
با آقای (ه )‌بارها و بارها سر موضوعات مختلف سیاسی بحث و مجادله کرده بودیم و همیشه هم در نهایت در مورد مبارزه با ظلم و استبداد با کمی تفاوت در روشهای این مبارزه به نقاط مشترکی میرسیدیم .او انتقاد های خود را به شیوه های مبارزه مجاهدین در برابر استبداد و بیعدالتی آخوند ها در ایران داشت و دارد و من هم استدلالهای خود را برای درستی این مبارزه و  حق بودن آن داشته و دارم .اما در نهایت هر دوی ما به این که در شرایط موجود و در عالم واقعی  مجاهدین تنها نیروی سازمان یافته سیاسی حاضر در صحنه مبارزه هستند اتفاق نظر پیدا میکنیم و هر بار هم اگرچه مباحثه به خیر و خوشی پایان پیدا میکند اما در ملاقات بعدی که معمولا خیلی هم دیر اتفاق میافتد باز میبینم که احمد پوده .....همان که بوده !!!!! روز از نو و روزی از نو و سئوالات ومجادلات جدید  .
این بار اما بحثی را که دوست عزیزم آقای ه که خود از پیروان اهل سنت است مطرح میکرد بحث قدیمی مجاهدین بود و مسلمان بودنشان . از نظر او اسلام مجاهدین در واقع وسیله ای هست برای رساندن آنها به اهداف سیاسیشان  و نه یک اعتقاد اصیل وعمیق به اسلام محمدی. بگذریم که نگاه آقای ه به اسلام اصیل و عمیق محمدی چه جور نگاهی است که در نهایت از دید سید قطب و حسن البنا میگذرد ( آن چه که هم اکنون خامنه ای پرچمدار آن است ) اما خب نظری است دیگر و پاسخی درخور لازم . 
از آقای ه علت چنین برداشتی از اسلام مجاهدین را که پرسیدم او به جای ارائه سند و مدرکی علمی و عملی قابل قبول عدم الزام مجاهدین را به شعائر به عنوان دلیل بر روی میز گذاشت . و در مقابل سئوال من مبنی بر این که آیا او خود در میان مجاهدین بوده و عدم الزام مجاهدین به شعائر را دیده است یا خیر او اشاره به دوستانش میکند که علیرغم مجاهد بودن الزامی به شعائر ندارند و نام چند هوادار مجاهدین را به وسط میآورد . او میگوید که فلانی و فلانی در مدتی که میهمان من بودند نماز نمیخواندند و الزامی هم به رعایت برخی شعائر دیگر اسلامی نداشتند. 
تازه من متوجه شدم که دوست عزیزم اساسا در اطلاعات سیاسی خود در مورد مقوله احزاب و سازمانهای سیاسی دچار کم اطلاعی است و تفاوت هوادار یک حزب و سازمان سیاسی را با یک کادر و عضو آن نمیداند .
 وقتی که برای او از مانیفستی که رهبری مجاهدین خلق برای مجاهد خلق بودن مینویسد و صادر میکند و مسلمان بودن و الزام عملی به شعائر اسلام را در ظاهر و باطن اولین گام و شرط لازم برای ورود به جرگه جهاد از نوع مجاهد خلق بودن بر میشمارد دیگر جایی برای یک مجاهد خلق نمیماند که الزام عملی به شعائر ایدئولوژی اسلام نداشته باشد . 
اما نباید فراموش کرد که البته این الزام شامل هیچکس دیگری که میخواهند مبارزه کنند و در جریان مبارزه از آرمانهای آزادی خواهانه  و عدالت طلبانه و نفی استثمار مجاهدین خلق حمایت کنند نمیشود. هواداری از خط مشی سیاسی یک حزب و سازمان یک چیز است و عضویت و کادر بودن در آن سازمان چیز دیگری .
در ادامه گوشه ای از خاطرات خودم در عراق را بازگو کردم که وقتی که در عراق در کسوت یک هوادار مجاهدین خلق در لباس رزمنده ارتش آزادیبخش ملی ایران به محوریت مجاهدین خلق ایران قرار داشتم همسنگرانی از میان هموطنان معتقد به سایر ادیان و مذاهب وجود داشتند که دوش به دوش بازو در بازو بر علیه استبداد آخوند ها با سپاه ضد مردمی حافظ منافع آخوند ها میجنگیدیم ، هموطنان اهل سنت ، شیعه ، بهایی !! ، مسیحی ، ارمنی و مارکسیست !! همه و همه هم صدا و یک صف در برابر ظلم آخوند های وطن بر باد ده . 
تعریف کردم که فرمانده خود من یک هموطن بلوچ از اهل سنت بود . استبداد استبداد است و ظلم ظلم و جنگ علیه مستبدین و ارتجاع وظیفه اول انسان و انسانیت . 
من و آن دوستانی که الزامی به شعائر نداشتند ،هواداران مجاهدین خلق هستیم و نه اعضا و کادر های مجاهدین خلق !! به زبان دیگر آری ما مجاهدیم به شکل اعم یعنی کنشگریم کنشگر سیاسی و اگر لازم شد در جای خود نظامی اما نه مجاهد خلق معنی اخص .


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر