شهر گوتنبرگ یا یوته بوری
قسمت دوم
یوته بری پایتخت اپوزیسیون نظام !؟
یوته بری پایتخت اپوزیسیون نظام !؟
باقر رئیس الساداتی !
اگر شهر یته بوری را شهر رادیوهای فارسی زبان و یا شهر رادیوهای ایرانی هم بنامیم پر بی ربط نگفته ایم . به قول یکی از افراد تماس گیرنده با یکی از رادیوهایی که برنامه تماس مستقیم داشت ، « یته بوری پایتخت سیاسی اپوزیسیون !! خارج کشوری ، ایران » ! ( البته به قول یکی دیگر از تماس گیرندگان ، اپوزیسیون های درب و داغون و بی بته همچون اپوزیسیون های قبیلگی و عشایری و سلطنت طلب ) ؟http://www.radiojavan.net/radio.htm
یعنی برای حدود ۱۵ هزار ایرانیی که در این شهر زندگی میکنند روی هم در طول موجهای ۱۰۰.۲ و ۱۰۲.۶ حدود ۲۳ رادیو به صورت ساعتی ، روزانه ، هفتگی و یا حتی ماهانه برنامه هایی پخش میکنند..
امروز که برای آشنایی با وضعیت کلی برنامه های این رادیوها به چند رادیو و برنامه های آنها گوش کردم ، یکی از برنامه های ارتباط مستقیم بعد از توضیحات مجری برنامه و اعلان دو خط تلفنی ، منتظر ارتباط شنوندگان ماند !، در طول یک ساعت فقط ۴ نفر ! در خط تماس قرار گرفتند و صحبت کردند ! اندک بودن تماس گیرندگان شاید بر میگشت به هوای عالی آفتابیی که بعد از یک مدت دراز سرما و تاریکی در یته بوری ، تقریبا همه را غافلگیر نموده بود. کسی انگار در خانه ننشسته بود و همه با هر وسیله ای که در اختیار داشتند از خانه ها بیرون ریخته بودند و در حواشی رودخانه یوتا که از میان شهرآرام و صبور میخزد و عبور میکند و در نهایت به دریا وصل میشود و همچنین در پارکها و چمنزارهای حواشی خیابانها ،آزاد و رها و بدون هیچ مزاحمتی از جانب هیچ محتسب و غیره مشغول آفتابگرفتن و لذت بردن از هوای گرم حدود ۲۰ درجه یوته بوری بودند !.
فصل تابستان احتمالا شنوندگان این رادیو ها کم میشوند و برنامه های تماس مستقیم شان هم کساد به نظر میرسید و تعداد اندکی تماس گرفته شد ، و همه این چهار تماسها هم با قطع و یقین ! خطی و تشکیلاتی ! از طرف برنامه ریزان یک تحصن و یا راهپیمایی به حمایت از پناهجویان ، زنگ میزدند و دعوت به پیوستن مینمودند. . .
این رادیو ها صدای گروههای چپ کمونیستی ، همچون رادیو همبستگی ، صدای سلطنت طلبان رقیق ! مثل رادیو ایران با مدیریت احمد صالحی ، صدای سلطنت طلبان شعبان بی مخی !! مثل رادیو کیان ایران با مدیریت کیومرث فرهومند ، صدای ملییون و آدمهای مستقل دموکرات مثل رادیو سپهر با مدیریت خسرو رحیمی ، رادیو کلاشان و خانه فروشان به نام رادیو گویا به مدیریت ض هاشمی و الف حسینی و رادیو بی خیالان و ولگردان و… صدای آشنا و باالاخره رادیو عصر جدید از هواداران بنی صدر و … ؟
اغلب این رادیو های پر سر و صدا با برنامه هایی سبک و بی معنی و با سمت و سوی بیزنس وتبلیغات و یا همچون رادیو کیان ایران ! با القای توهمات سلطنت و پادشاهی آنهم به سبک و سیاق شعبان بی مخی ! و تقریبا جملگی دست اندر کار ریختن آب به آسیاب رژیم و شستن و روفتن دست و پای رژیم و قبح مزدوری و صاف کردن جاده سفارت و آغوش باز أخوند های حاکم بر روی وطن فروشان . اما در میان آنها صداهایی هم به گوش میرسد که حد اقل در آن ساعتی که من به برنامه آن گوش میکردم ، این سئوال را فرا روی شنوندگان هموطن ایرانی قرار میدهد که ، به دلیل بودنشان در غربت و تحمل سختیها و شدائد ان بیندیشند ! و فراموش نکنند که به خاطر نبودن آزادی و دموکراسی و ظلم و جور آخوند ها و زندان و شکنجه دگراندیشان و قتل و غارت وترور و جهل و جنایت آخوند ها و پاسداران و بسیجیان تن به غربت داده اید و مجبور به جلای وطن شده اید ! در مورد سفر هموطنان به ایران هشدار میداد ! که به رژیم جهل و جنایت آخوند ها اعتماد و اعتبار نکنند و با سفر خودشان به ایران نه خود را به زحمت بیندازند و نه عاملی باشند برای توجیه جنایات ضد بشری این رژیم ! در زمینه عدم رعایت حقوق بشر و توجیه زندانها و شکنجه ها و اعدامها و اسید پاشیدنها و سرکوبها داد سخن میداد . این رادیو ، رادیو سپهر بود با اجرای آقای خسرو رحیمی . شنیدم که آقای علی فیاض و چند روشنفکر مذهبی دیگری هم گاهی برنامه هایی در این رادیو دارند که به احتمال قوی برنامه های خوبی هم خواهند بود .
هوای امروز از آن هواهایی است که به ندرت در یوته بوری یافت میشود ، پس دم را غنیمت دانسته و سری به خیابان اونو زدیم ، اونو درست شانزه لیزه پاریس است ! کوچکتر و جمع و جورتر. بعد از گردشی بر روی رود یوتا و دیدار ساختمان نماد یوته بوری منتهی از دور و از روی آب و چند ساختمان قدیمی از جمله ساختمان موزه و ساختمان اپرا ی شهر یوته بوری ، کتابخانه و ساختمان مدرن رادیو و بخشهای صنعتی و بندر ، به بیماستان مدوری که ناتمام مانده و در نهایت به دانشگاه تبدیلش نموده بودند رسیدیم. راهنما در توضیح چرایی مدور بودن این بیمارستان گفت ، چون پزشکان معتقد بوده اند که ویروسها و میکروبها و باکتریها اغلب در زوایای بناها پنهان و پرورش مییابند و زندگی میکنند! بنا بر این سعی شده است که این بیمارستان بدون زاویه و به صورت مدور بنا شود ، اما از جایی که بودجه آن تمام شده ولی کار آن به پایان نرسیده الزاما آن را در اختیار دانشگاه قراداده و از خیر بیماستان مدور گذشته اند !!!.
عکس فرزاد کمانگر معلم شهید کرد در شهر کامیاران که همراه ۴ شهید دیگر در سال ۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شدند و یادشان گرامی . زینت بخش یک تظاهراتی با تعداد حدود ۵۰ تا ۶۰ نفر که پرچمهای عجیب و غریبی را هم حمل میکردند بود . از پرچمها و شعارهای به زبان کردیشان چیزی متوجه نشدم . به احترام شهدا چند قدمی همراه شدم اما متوجه شدم گه آنها جدایی طلبان کرد مرکب از کردهای پ ک ک و کردهای عراق . سوریه و ایرانند !! جمعا حدود ۵۰ تا ۶۰ نفر با پرچمهای عجیب و غریب. با درودی به روان پاک فرزاد ، معلم آزاده و شهید کرد که مثل همه شهدای دیگر میتواند مورد سوء استفاده فرصت طلبان هم قرار گیرند. فردای آن روز یکی از برگزار کنندگان این راهپیمایی به رایویی زنگ زد و گله مند بود از ایرانیانی که در این راهپیمایی شرکت نکرده بودند!!!؟
تظاهرات دیگری هم به حمایت از پناهجویان و تظاهراتی هم به حمایت از معلمینی که در ایران در حال اعتصاب غذا بودند در جریان بود.
برگزار کنندگان حامی پناهجویان بیشتر هموطنان افغانستانی بودند و فکر کنم که حزب چپی هم از احزاب چپ ایرانی با آنها مشترکا این آکسیون و تظاهرات را راه انداخته بودند. این تظاهرات را از رادیوی سپهر در جریان قرار گرفتم و تظاهرات حمایت از معلمین اعتصاب کرده را وقتی که به خانه برگشتم در خبر های سایت همبستگی شورای ملی مقاومت دیدم و افسوس خوردم که چرا خبر نداشتم که مطمئنا در آن شرکت میکردم.
چنین بود سفر یوته بوری و چنین چند روزی گذشت و تمام .




هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر