جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ دی ۲۷, دوشنبه

یوحا سیپیله نخست وزیری فنلاند. Finland


احتمال رد صلاحیت یوحا سیپیله برای ادامه نخست وزیری دولت فنلاند. 






آخرین ماه از سال ۲۰۱۶ و آغاز سال ۲۰۱۷۷ ماههای دشوار دوران حکومت دولت یوحی سیپیله نخست وزیر فنلاند از حزب اعتدال ( کسکوس ) بود . در این اواخر او مورد هجوم و بمباران سؤالات از جانب مطبوعات و خبرنگاران و مدیا و اصحاب مطبوعات و در نهایت کمیسیون های حقوقی و جزایی پارلمان قرار گرفت . داستان اما از آن جا شروع شد که او خارج از اختیاراتش از ادامه یک برنامه تلویزیونی در مورد افشای شرکت دولتی ( تالوی وارا Talvivaaran ) که یک شرکت در مورد کاوش معادن و .... میباشد جلوگیری نمود. در این افشاگری سئوال اساسی این بود که چرا دولت در ادامه کار شرکتی که همواره در حال ضرر دهی برای اقتصاد و جامعه است !! اصرار دارد ، و این شرکت ضرر ده را پایان نمیدهد و از ادامه کار آن جلو گیری نمینماید.در تحقیقات معلوم شد که این شرکت سفارشهای خود را به شرکت های غیردولتی میدهد که متعلق به اقوام آقای سیپیله هستند و در صورت ورشکسته اعلام کردن تالوی وارا Talvivaara نان شرکت های اقوام آقای سیپیله هم آجر میشود. با کشف این رانت خواری سر و صدای مطبوعات آن چنان بالا گرفت که لاجرم با دخالت پرزیدنت و آرام کردن جو جامعه از مطبوعات بگیر تا پارلمان و احزاب و.... اوضاع کمی آرام شد .اما با افشاء مسائل اخیر مبنی بر وجود شرکتهای سرمایه گذاریی که تحت مدیریت پسران سیپیله میباشد و ارتباط این شرکتها با مسافرت اخیر رئیس دولت فنلاند یعنی آقای سیپیله به هند و مطرح کردن مسائلی خارج از عرف مسائل فنلاند و در راستای سهام های پسرانش در شرکت های Terrafame-konserniin مذاکراتی انجام داده است . افشا شدن رانت خواری او در تالوی وارا ، دخالت مستبدانه او در برنامه مدیا ، برق چشم گرفتن و مورد تهدید قرار دادن مدیران زیر دست خود ، از جمله مدیر برنامه های اوله ، و مخفی نگهداشتن داراییهای غیر منقول و منقول خود ، و.... همه چیزهایی است که جامعه دموکراتیک فنلاند آن را بر نمیتابد و سیپیله را به زیر تیغ عدم صلاحیت کشانده است . تا ببینیم که در هفته آینده کار به کجا میانجامد. 
پسرنوح با بدان بنشست 
خاندان نبوتش گم شد 
سگ اصحاب کهف روزی چند 
پی مردم بگرفت و مردم شد 
 عاقبت همنشینی با آخوند ها و ارتباط برقرار کردن با مستبدین حکومت ایران این است.دزدی ، دیکتاتوری و زورگیری ، رانت خواری ، دروغ ، و اختلاس .

۱۳۹۵ آذر ۱۸, پنجشنبه

از فنلاند ، شریعت خواهی Finland

از فنلاند ۲۹ نوامبر ۲۰۱۶






از فنلاند




اپیشنهاداتی برای اجرای برخی قوانین بر اساس شریعت به فنلاند هم داده شده است !!؟.
محقق اسلام شناس فنلاندی آقای یاکو همن آنتیلا Jaako Hämeen- Anttila پروفسور در دانشگاه از دانشگاه ادینبوری ،میگوید آن طور هم که تبلیغ شده است قوانین شریعت متعلق به عصر حجر نیست!!!؟ او که استاد و پروفسور اسلام شناسی میباشد میگوید اگر چه مسلمانان در فنلاند چندان خواهان اجرای قوانین قضایی بر اساس شریعت نیستند اما بسیارند مسلمانان فنلاندی که حامی شریعت هستند.
شش سال قبل ، جماعتی از مسلمین فنلاند خواهان رسیدگی به بعضی از امورات قضاییشان در دادگاههای فنلاند بر اساس قوانین شریعت و حکم قرآن شده بودند . از جمله این امورات اجرا و حل و فصل مسئله طلاق بر اساس قوانین موجود درشریعت بود . یکی از جوامع اسلامی در فنلاند در سال ۲۰۱۰ پیشنهادی را در مورد ضمیمه کردن قوانین شریعت در مورد ازدواج و طلاق شرعی به قوانین فنلاندی در این زمینه را داده بود .، از جمله این قوانین به عنوان مثال در مورد طلاق فرصت ۶ ماهه دادن به زوجین متقاضی جهت صلح و در صورت حادثه طلاق مجاز نبودن ازدواج مجدد برای زن تا سه ماه بعد از طلاق ( نگه داشتن عده ) و بعد از آن مجاز به ازدواج مجدد .
وزارت داگستری اما در قبال این درخواست واکنش نشان داده و اعلان نموده است که در فنلاند قوانین فنلاند ساری و جاری است و همه مردم از هر نوع دین و ایدئولوژیی مشمول بر این قوانین هستند و در مورد صاحبان ایدئولوژیهای مختلف هم فرقی نمیکند .
پروفسور یاکو آنتیلا اما میگوید چرا نباید چنین چیزی که هم اکنون در بعضی از کشور های بزرگ غربی همچون انگلیس و کانادا که از شمار بالایی از مسلمانان برخوردار هستند مورد پذیرش و قبول قرار گرفته و ساری و جاری است در سایر کشور های غربی به رسمیت شناخته نشود . در این کشورهای غربی این گونه قوانین به نفع شریعت خواهان ، تغییر کرده و مشگلی هم پیش نیامده ، چرا در مابقی کشور های غرب نه !!!؟ به نظر او ویژه گیها و اهمیت قوانین و شرایط حاکم بر خانواده در چارچوب قوانین شریعت تضاد عمده ای با سیستم حقوقی در غرب ندارد .
به نظر او مسلمانان اروپا ، خود ، خواهان اجرای قوانین حقوق جزایی اسلامی همچون شلاق زدن و سخت گرفتنهای قوانین شریعت اسلامی در غرب نیستند ، اما قوانینی همچون طلاق و قوانینی همچون ارث و توارث که در قرآن هست ، مباینت چندانی با قوانین موجود در قوانین حقوق قضایی در حد اقل فنلاند ندارد !!!!؟ به جز این که در قوانین فنلاند مرد و زن به یک نسبت ارث میبرند ولی در قوانین شریعت فرزندان ذکور ( پسران ) دو برابر اناس ( دختران ) از ارث بهره مند میشوند واین در صورتی است که فرزندانی وجود داشته باشند !. ولی چنانچه فرزندی وجود نداشت اموال مرحوم به پدر و مادرش میرسد و در این صورت هم پدر دوبرابر مادر از ارث برخوردار میشود !!!!؟
اما تفاوتهایی هم در مسئله طلاق میان قوانین مدرن در فنلاند و نظام شریعت در اسلام موجود است ک اهم آن هم این است که در طلاق به شیوه شریعت اسلام در هر صورت مرد است که تصمیم به جدایی میگیرد اما زن میبایست برای تصمیم درخواست طلاقش دلیل قانع کننده ای برای محکمه ارائه بدهد و در صورت پذیرش محکمه ممکن است طلاق جاری شود و آنهم با شرط نگهداشتن سه ماه ( عده ) .در قوانین فنلاند هردو نفر ذوج به دلخواه خود از حق تقاضای طلاق بنا بر دلایل خاص خودشان به کاملا مساوی و آزادانه و به هر دلیلی برخوردارند. 
از نکات دیگر متفاوت و متناقض در شریعت و قوانین حقوقی فنلاند از نظر پروفسور آنتیلا حق حضانت فرزندان است، در فنلاند مادران از جایگاه بسیار قوی و محکم حقوقی برای حضانت و نگهداری بچه ها در صورت طلاق برخوردار میباشند ! و این الزاما به آن معنا نیست که پدران از حقوقی برخوردار نباشند اما میتواند بسیار بستگی داشته باشد به قراردادی که والدین در بین خود قرار خواهند داد و یک سیستم اجتماعی هم بر خوب اجرا شدن آن قرار داد نظارت خواهد داشت . اما در سیستم شریعت حق حضانت عملا برای پدر است ولی بچه ها را در دوران کودکی به مادران میسپارند اگر مادر بپذیرد !! و پدران باید مخارج آنها را تأمین نمایند. و با رسیدن بچه به سنین ۶ و یا ۷ سالگی بچه در اختیار پدر قرار میگیرد.
در زمینه های دعاوی حقوقی ، در دادگاهای شریعت موجود در غرب رضایت طرفین دعوا برای قاضی کفابت میکند برای ختم دادگاه ، البته در بسیاری از زمینه ها تفاوتهایی بین برداشتهای حقوق در شریعت وجود دارد . ممکن است قاضی در مدرسه ای تحصیل کرده باشد که قانونی را طوری دیگری نسبت به سایر مدارس آموزش شریعت تفسیر و توجیه کرده باشند. پروفسور آنتیلا این مورد را تشبیه میکند به نوع قضاوتی که در دادگاهها و دادگاههای تجدید نظر اعمال میشود . پروفسور آنتیلا خاطرنشان میکند که البته قوانین شریعت در دنیای فعلی ما به جز در چند کشور نظیر عربستان سعودی و ایران و پاکستان در جاهای دیگری اعمال نمیشود. این بدان معنی است که قوانین شریعت اسلامی در سایر کشور های اسلامی تحت تأثیر قوه مقننه آن کشور ها است . 
یکی از بارزترین تفاوتهای سیستم حقوقی در کشور فنلاند با سیستم شریعت در این است که در سیستم شریعت بدون استثنا قضات همه از میان مردان هستند . ولی در فنلاند بیش ار نیمی از قضات از میان زنان هستند. ولی با وجود این پروفسور آنتیلا تأکید میکند که در عین حال این قوانین قرانی قوانینی برای عصر حجر و یا قرون وسطیی نیستند !! او در ادامه توضیح میدهد که البته ورود زنان به منصه قضاوت در فنلاند نیز بسیار تازه و جدید است و هرگز قوانین به عقب بر نخواهند گشت که مثلا زوجین برای امر طلاق محتاج دلیلی خاص باشند. 
اما امام و رهبر عقیدتی بخشی از جامعه مسلمانان فنلاند آقای انس حجار معتقد است چیزهای بسیاری در جامعه مسلمین فنلاند وجود دارد که جای اعمال قانونی آن در قوانین فنلاند خالی است و باید شریعت جای آن را پر کند !!. امام انس حجار توضیح میدهد ، وقتی که قوانین فنلاند هیچگونه قرارداد ازدواجی را در خارج از مرزهای فنلاند و قوانین فنلاند به رسمیت نمیشناسد ، طلاق هم از نظر این قوانین به خودی خود نمیتواند مورد رسمیت قوانین فنلاندی باشد ، برای همین در این زمینه باید برخی از قوانین شریعت به حوزه قوانین فنلاند وارد شود. 
پرفسور آنتیلا فکر میکند که ، ده هزار مسلمان عضو جامعه مسلمین فنلاند نیاز به برخی قوانین خاص خود را دارند که میتوان خواسته آنها را به یک رفراندوم اجتماعی سپرد .

از فنلاند برجام ۳ دسامبر۲۰۱۶ !

از فنلاند 
۳ دسامبر ۲۰۱۶




ایران میگوید مجلسین آمریکا ، کنگره و سنا ، با تصویب لایحه تمدید تحریمهای اقتصادی دهساله علیه ایران عملا قرارداد موسوم به برجام را نقض کرده اند و ایران این حق را برای خود قائل است که تصمیمات مقتضی را برای این قانون شکنی .و نقض عهد آمریکا اتخاذ نماید.
تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران در سال ۱۹۹۶ بوقوع پیوست . در این تحریمها ایران از خرید و معامله سلاح و ابزار جنگی و هرچیزی که کمک به نیروی نظامی ایران باشد را محروم نمود . این تحریم دهسال به دهسال مورد بازنگری و در صورت لزوم خاتمه و یا ادامه آن از طرف مجلسین به دولت ابلاغ میگردد . این برای بار دوم است که ادامه تحریمها برای یک دوره دهساله دیگر تا سال ۲۰۲۷ به تصویب رسیده است. صالحی مسئول برنامه اتمی ایران و از مذاکره کنندگان برجام در مصاحبه ای تأکید نموده است که آقای اوباما نتوانسته است از قوت و ادامه کارآیی برجام حفاظت کند و این عمل آمریکا از نظر ایرا نقض معاهده است و رهبر ایران علی خامنه ای هم دستور داده است که عمل به مثل را دولت حسن روحانی در دستور کار خود قرار دهد. گفتنی است که با تصویب مجدد این تحریمها سخنان پرزیدنت منتخب آمریکا دانالد ترامپ مبنی بر این که دولت آخوند های ایران مادر و صادر کننده و حامی اصلی ترور و تروریزم در منطقه خاورمیانه است رنگ و بوی دیگری میگیرد و در آینده آبستن وضعیت جدیدی در خاورمیانه خواهیم بود.
افزودن توصیف






۱۳۹۵ آذر ۱۶, سه‌شنبه

فنلاند یکصد ساله میشود Finland



فنلاند یکصد ساله میشود 





باقر رئیس الساداتی
۶.۱۲.۲۰۱۶

فنلاند یکصد ساله میشود .


اگر از ورود اقوام مهاجر از روسیه و منطقه بالتیک به این منطقه یعنی فنلاند در ۱۰۰۰۰سال پیش بگذریم و سالیان دراز دست به دست شدن این سرزمین بین دو قدرت منطقه ای بالتیک یعنی سوئد و روسیه نیز بگذریم تاریخ اعلان استقلال فنلاند از طرف مجلس قانون گزاریی که در واقع به عنوان پارلمان سرزمین خود مختار فنلاند در سال ۱۹۰۱ در فنلاند تشکیل شده بود بر میگردد به ششم دسامبر هزار ونهصد وهفده ( ۶ دسامبر ۱۹۱۷) . این اعلان موجودیت و اسقلال کشور فنلاند همزمان شد با پایان جنگ جهانی اول و پیروزی بلشویک ها بر دولت از هم گسیخته روسیه و اعلان دولت بلشویکی در روسیه . دولت جدید بلشویک به رهبری لنین بلافاصله در همان سال استقلال فنلاند را به رسمیت شناخت . اما این استقلال در بطن خود آبستن یک جنگ خونین و برادر کشی بود که میان سرخها یعنی طرفداران کارگران و حزب کارگران با الهام از انقلاب بلشویکی در روسیه از یک طرف و سفیدها یعنی مالکان و زمینداران کشاورز و صاحبان صنایع از طرف دیگر . این جنگ داخلی یک سال بعد از استقلال یعنی ۱۹۱۸ آغاز و به مدت نزدیک به یک سال به طول انجامید .جنگ داخلی ، برادرکشیها و فجایع بسیار زیانباری از قبیل نسل کشی را نیز در خود داشت وعاقبت با پیروزی سفیدها و تمکین سرخها از دولت ائتلاف نوپا به پایان رسید .مجمع قانون گزاری ، سیستم حکومتی در فنلاند را جمهوری اعلان نمود ووضع قوانین را هم به عهده مجلسی قرار داد که نمایندگان آن از طرف آرائ مستقیم مردم انتخاب میشدند. رئیس جمهور نیز براساس قانون اساسی آن زمان به جای پادشاه یا امپراطور ، در رأس دولت قرارمیگرفت *.عمده ترین حادثه سیاسی که در این صد ساله اتفاق افتاد جنگی خانمانسوز و وحشتناکی بود که بین فنلاند و شوروی استالینیستی در گرفت. استالین از موقعیت آشفته جهانی درهنگامه جنگ جهانی دوم استفاده نمود و میخواست دوباره فنلاند را به کشور شورا ها برگرداند . بهانه اش برگرداندن دو بندرمهم فنلاندی ، بندرتورکو و بندرهانکو ، به شوروی بود ، اگر چه دسته جاتی از کمونیستهای فنلاند همچون حزب توده ایران در ایران ** این حق را برای استالین به رسمیت شناخته و خواهان واگذاری این بنادر به شوروی شدند اما مردم و ملیون فنلاند بشدت مخالفت کرده و حاضر نشدند حتی یک وجب از خاکشان را به استالین واگذار کنند. استالین و ارتش بلشویک او فکرمیکرد با اولین حمله تمام فنلاند را تصرف خواهد کرد ولی او سخت در اشتباه بود ، فنلاندیها در این جنگ آن چنان رشادت و فداکاریها و مقاومتی از خود نشان دادند که هنوزهم از آن جنگ خاطرات و داستانهای شگرفی از به کارگیری تاکتیکها و نبوغ فنلاندیها در این جنگ نابرابر نقل میکنند . و فنلاندیها همواره از این پیروزی به خودشان میبالند. ترس از شوروی اما همواره بر روی فنلاند و فنلاندیها سایه خود را گسترده بود ، به خصوص که مردم فنلاند میدیدند که چطور شوروی کشورهای اروپای شرقی و برخی ازکشورهای حوزه بالتیک را بلعید . درایت و هوشمندی سیاستمداران فنلاندی اما باعث شد که فنلاند بتواند یک موازنه درست و منطقی در روابطش بین غرب و شرق برقرار نماید و اقتصاد خود را دراین موازنه بیشترو بیشتر بارور کنند. طرفه آن که در همین زمان ما هم در ایران درست همین گرفتاری را داشتیم و ملیون ایران به رهبری دکتر مصدق کبیر درست همین سیاست را به نام موازنه منفی در پیش گرفته بود . اما حزب کمونیست ایران یعنی حزب توده این سیاست را به باد انتقاد میگرفت و خواهان دادن امتیازاتی از جمله امتیاز نفت شمال به شوروی بود که درست مشابهت عجیبی با حزب کمونیست فنلاند داشت بر سر واگذاری دو بندر تورکو و هانگو به شوروی .
وضعیت اقتصادی و اجتماعی فنلاند طی ۶۰ سال با مهاجرت زنان و مردان بیشتری از روستاها به شهرها و کاردر مؤسسات صنعتی و دولتی و …. دچار تغییرات بسیاری شد .فنلاندیها بیشتر محصولات تولیدی خود را چه کشاورزی و جنگلداری و صنایعی همچون معادن و… را به خارج صادر میکردند و وضع خوبی داشتند .اما سالهای ۱۹۶۰ تا ۷۵ و ۸۰ اقتصاد سیر نزولی پیدامیکند ومردم بسیاری به مهاجرت پرداخته وعازم کشورهمسایه ، یعنی سوئد میشوند که وضعیت بهتری برای کار و دستمزد داشت و امورزندگی هم در سطح بالاتری بود . سالهای ۱۹۸۰ اما آتش جنگی که به همت خمینی و آخوند های جنگ طلب در منطقه روشن میشود ،یعنی جنگ برادرکشی بین ایران و عراق نه تنها برای قدرتهای بزرگ استعماری بهشت برین شد بلکه حتی کشور کوچکی همچون فنلاند نیز با فروش سلاح و مهمات نظامی آن هم در بازار سیاه و به چند برابر قیمت از آن بهره های فراوان برد و اقتصاد فنلاند هم بهتر شد . با سقوط کمونیسم و دولت کمونیستی در شوروی ، یعنی از سالهای ۱۹۹۰باز تعادل اقتصادی کمی متزلزل شد اما فنلاندیها بلافاصله خود را ترمیم کرده و با راه افتادن اتحادیه اروپا ، فنلاند جزو اولین کشورهایی بود که به این اتحادیه پیوست و پول ملی خود را از مارک به یورو تعویض نمود، یعنی همان سالهای ورود ما به فنلاند ، پا قدم ما برای فنلاند خوب بود و وضع اقتصادشان شروع به رشد و ترقی بیشتر نمود و این بار مهاجران زیادی هم به فنلاند میآمدند . تاریخ کم صفحه فنلاندعلیرغم کم حجم بودنش اما ، حرفهای زیادی برای نقل کردن در خود دارد چه به لحاظ اقتصاد ، چه به لحاظ سیاست و چه به لحاظ فرهنگ و آموزش . امروزه به جرأت میتوان گفت که فنلاند یکی از پیشرفته ترین کشورها در آموزش و پرورش ، در سیستم های دموکراسی و آزادیهای اجتماعی از قبیل مطبوعات و رسانه های اجتماعی ، و صنعت و رفاه عمومی ، مدرنیته ، و عدالت نسبی اجتماعی ، و برابری مطلق زن و مرد و ….این جور چیزها است . یکصد سالگی فنلاند بر مردم فنلاند و فنلاند دوستان مبارک باد
* اکثر کشور های نوردیک و اسکاندیناوی دارای سیستم های حکومتی پادشاهی هستند .
** امتیاز نفت شمال . 

۱۳۹۵ مهر ۲۴, شنبه

دکتر علیرضا رئیس الساداتی Finland


دکتر علیرضا رئیس الساداتی



مراسم دفاع از تز دکترا !


همراه با پروفسور جرارد از واشینگتن آمریکا به عنوان حریف !



مراسم در دانشگاه هلسینکی به هنگام استماع دفاع علیرضا از تز خود .


اعلان قبولی و اخذ دکترای علیرضا و خوشحالی بی حد و حصر من از پیش رفتن یک قدم دیگر پسرم به سوی هدف انسانیش ......
تبریک به او و آرزوی موفقیت های روز افزونش .

۱۳۹۵ مهر ۶, سه‌شنبه

شعله پاکروان :من گواهی میدهم به خانه ای رفتم که همه ی مردانش اعدام شده بودند

شعله پاکروان :من گواهی میدهم به خانه ای رفتم که همه ی مردانش اعدام شده بودند




شعله پاکروان :من گواهی میدهم به خانه ای رفتم که همه ی مردانش اعدام شده بودند
دیدار خانم پاکروان و خانم شهناز اکملی مادرشهید مصطفی کریم بیگی از خانواده ای که پنج فرزند جوان شان به دلیل اهل سنت بودن و فعالیت برای مذهب شان اعدام شده اند و اکنون همسران جوان و بیوه شان با کودکانی یتیم در فقر و رنج روزگار سپری میکنند
شرح این دیدار در زیر بطور کامل آمده است :
خانه دیگری که میزبانمان شد در سنندج ، ساکنانی دارد که دلم میخواهد سرگذشت شان را بشنوید . مثل یک داستان است . داستانی که درد اعدامیان جوان را از یاد میبرد . اما قبل از هر چیز یاداوری میکنم که بهتر است افراد زودرنج یا کسانی که بیش از حد غمگینند این قصه را نخوانند .
زمانی که ریحان در خانه بود من نیز دلنازک بودم . با شنیدن سرگذشتهای غم انگیز تحت تاثیر قرار میگرفتم و اشکم جاری میشد . اما هر روز که گذشت دلنازکی م تغییر ماهیت داد . دقت و توجهم به اطراف بیشتر شد . و اکنون که ریحان در وجودم نشسته ، گویی تمام دردها و آزارهایی که او به جان خرید در وجودم ته نشین شده . زودرنجی ام تبدیل به خشم شده . برای مهار خشمم نفسهای عمیق میکشم و دندانهایم را بر هم میفشارم . و به دنبال راهی برای خروج از گرداب ناامیدی و غم هستم .
....................................
با شهناز و زنان خانواده احمدی از حیاط بزرگی رد شدیم . دوضلع حیاط به جای دیوار با توری و شاخه های انبوه درخت ساخته شده بود . حوضچه کوچکی با چیزی شبیه انباری مخروبه و درختهای بلند و قطور دیده میشد . چند بچه سه چهار ساله بازی میکردند . وارد خانه شدیم . پنج شش زن جوان و صاحبخانه که زنی میانسال بود به استقبالمان آمدند .
زنان آن خانه خویشاوندان سببی و نسبی بودند . نسبتهایشان چنان در هم تنیده بودند که مجبور شدم نموداری برای درک بهتر ترسیم کنم . اکنون حاصل شناخت این خانواده را بشنوید :
دو خواهر ، چینی و صدیقه با دو برادر ازدواج کرده اند در سالهای دور . چینی دو پسر میزاید و هنوز بچه ها مدرسه نرفته اند که مرد خانه اش اعدام میشود . پدر چینی مبالغ محدودی به دخترش میدهد تا بچه های کوچک یتیم شده را به سرانجام برساند . سالهای سخت میگذرد و دو پسر ، اصغر و یاور ازدواج میکنند . چینی طعم نوه را میچشد . تازه سیاهی ایام گذشته کمرنگ میشود . اما گویی سرنوشت چینی با سیاهی فقدان عزیزانش عجین شده . شنو ، همسر اصغر باردار بود که اصغر بالای دار رفت . چینی به عزای پسر و شنو به عزای شوهر نشستند .اکنون شنو 29 ساله است و تبدیل به چینی دیگری شده . تاریخ در زشت ترین شکل اجتماعی ش تکرار شد . این زن دو فرزند خردسال دارد که یکی شان هرگز پدر را ندیده . برادرش کاوه نیز همراه گروه اخیر اعدام شد .
چینی با داغ اصغر به دل ، عزادار یاور تنها پسر بازمانده اش که فرزندی ندارد هم شده . دامن این زن از کودکان یتیمی که با خون دل بزرگشان کرده بود خالی شده . دلش را به دو نوه کوچک پیوند داده و برایم توضیح میدهد سرنوشت خواهرش را .
صدیقه نیز در سوگ هر سه پسرش نشسته که اعدام شده اند . او هم مثل چینی ، دلش را به نوه های یتیمش پیوند زده . این دو خواهر تنها مانده اند با 5 عروس جوان که بین 26 تا 30 سال سن دارند . اسماء و چیمن و شهلا و نگین و شنو زنان جوان این خانه اند . در کنار کودکان یتیمی که بزرگترینشان 10 ساله است . خانه را برانداز میکنم . بنایی نسبتا بزرگ است با وسایلی بسیار ساده . به پشتی تکیه میدهم و پایم را که خواب رفته جابجا میکنم . نفس عمیقی کشیده و به تصویر روبرویم نگاه میکنم . این خانه شبیه همان روستایی ست که معاون رئیس جمهور گفت همه ی مردانش اعدام شده اند . بعد از افشای آن مسئولین سعی کردند خبر تلخ و تکان دهنده را انکار کنند . اما من گواهی میدهم به خانه ای رفتم که همه ی مردانش اعدام شده بودند . تنها یکی دو پسر بچه سه چهارساله داشتند . پسرانی که شاید در اینده ای نه چندان دور محکوم به اعدام شوند . تنم لرزید وقتی فکر کردم چرخه ی باطل و چندش آور اعدام در آن خانه تکرار خواهد شد . یکی از عروسها ظرف میوه ای آورد و تعارف کرد . دستم پیش نمیرفت . دهانم خشک اما راه گلویم بسته بود . گفتم ما همه چیز خورده ایم و فقط آمده ایم تا بدانید شما تنها نیستید . زنان زیادی چون شما در عزای عزیزان اعدام شده شان هستند . شهناز از مصطفی گفت . از دفن شبانه ی تن مصطفی در گورستان شهریار . از پسر مهربان و دلسوزش . از آرزوی ناکام مانده اش برای دیدن مصطفی در لباس دامادی . زنان میزبان سکوت کرده بودند . از چشمهایشان میخواندم که دارند فکر میکنند ببینند دیدن عزیز اعدامی با تن کبود سخت تر است یا دیدن عزیزی با کاسه سر خونین ؟ داشتند فکر میکردند نداشتن ملاقات آخر درد بیشتری دارد یا در آغوش کشیدن ریحانم در عصر یک روز پاییزی و آب ریختن پشت زندانی محکوم به اعدامم که همراه چند مامور از جلوی چشمم خرامید و از در میله ای و سپس در آهنی رد شد و برای همیشه رفت؟
من تماشا میکردم و شرایط را میسنجیدم . همه اعضای این خانه ، این بازماندگان اعدام ، بیکارند . اینان در تنهایی و فقر دست و پا میزنند . سرنوشت این کودکان چه خواهد شد ؟
به پنجره ی بزرگی که رو به حیاط بود خیره شدم و در چشم بهم زدنی آینده را تصویر کردم . در ذهنم سوار زمان شده و به اینده رفتم . کودکانی که با خشم و نفرت و نفرین این زنان بزرگ شده اند ، برای رهایی از چرخه ی فقر و
خشم ، پای حرف مبلغان احزاب کردی مینشنند . به سرعت جذب گفته ها میشوند . بحران بلوغ ، آنان را به سوی تخلیه ی فشار ناشی از ناکامی های کودکی سوق میدهد . در دلشان به حرفهایی که شنیده اند گرایش پیدا میکنند . برای کمک به مادرانشان مدرسه را رها کرده و در دکانی پادو میشوند . در بحثهای مردانی که به دکان میایند شرکت میکنند . احساس بزرگ شدن با حرمان ناشی از سالهای سخت بعد از اعدام پدر مخلوط شده و زبانشان تند و تلخ خواهد چرخید . پیش از آنکه معنای سیاست را بدانند دستگیر میشوند و قاضی به اتهام عضویت در احزاب کردی حکم اعدامشان را امضا خواهد کرد . اگر شانس یارشان باشد دیوانعالی حکمشان را میشکند و به حبس ابد محکومشان میکند . بسیاری از زندانیان کرد با همین سرنوشت روبرو بوده اند . زینب جلالیان ، افشین سهراب زاده و
دهها زندانی و تبعیدی حاصل همین روند بوده اند . اگر هم شانس یارشان نباشد ، سپیده ای خواهد دمید که با چشمهای بسته بالای دارخواهند بود . سرم را چرخاندم و 4 کودک را دیدم که کنار چینی نشسته اند . اینان خوراک های آینده ی ماشین اعدامند . شهناز عکسی انداخت . گویی میدانست در حال تماشای بخشی از تاریخ است که باز تکرار خواهد شد . لحظه ای بعد صدای شاتر دوربین بگوشم رسید و این بار شهناز در قاب تصویر تلخ قرار داشت . با چشمهای مصطفی که میدرخشید در قاب عکسی که دستهای شهناز را پر کرده بود .
نفس عمیق دیگری کشیدم . چشمهایم را بستم و کمی سرم را به دیوار تکیه دادم . سوال بزرگی در سرم میچرخید . چرا ؟ هیچ پاسخی پیدا نمیکردم . ریحان حلول کرده در تنم به زبان آمد : تمام تلاشت را بکن تا فراموش کنی روزهای سخت را . با چشمهای من ببین . با پاهای من راه برو . با دستهای من بنویس . یا مغز من فکر کن . بلافاصله سوال کوچکتری پیدا شد . چه باید کرد تا این کودکان خوراک ماشین حریص اعدام نشوند ؟ اگر مادرانشان منبع درامدی پیداکنند چه تغییری در سرنوشتشان ایجاد خواهد شد ؟ اگر فقر وادارشان نکند که مدرسه را رها کنند چه خواهد شد ؟ ریحان درونم گفت هیچ چیزی بهتر و مفیدتر از آموزش نیست . یادت هست وقتی در زندان شهرری مدرسه برپا شد ؟ حتی با جدول های روزنامه ای میتوان آموزش داد . باید همت کرد و لحظه ای از یاد دادن و یادگرفتن غافل نشد .
چشمهایم را باز کردم . از زنان پرسیدم کدامتان مدرسه را تمام کرده اید ؟ بجز همسر شهرام هیچکدام دیپلم هم نگرفته بودند . اما چند تاییشان به خیاطی علاقمند بودند . پس میتوان با گذراندن دوره ی خیاطی و تهیه یک چرخ ، به چرخیدن زندگی اهل این خانه امیدوار بود .
وقتی از آن خانه بیرون زدیم قرارهایمان را گذاشته بودیم . حداکثر دو هفته وقت داریم برای بررسی همه ی جوانب آغاز یک شغل . زنان جوان برای تعیین شغل آینده و ما برای همفکری و همیاری شان .
شاید بتوان آن قاضی را ناکام کرد که گفته بود همه ی اعضای این خانواده را از کوچک تا بزرگ بیاورید تا اعدامشان کنم !! جمله ای که یکی از زنان حاضر ، از قاضی نقل قول کرد و چشمهای من و شهناز غرق تعجب شد .
زنان و کودکان آن خانه را بوسیدیم و خداحافظی کردیم . در حالیکه همه شان را به صبوری دعوت می کردیم . صبوری همراه توکل به نیرویی لایزال . صبوری همراه با عمل برای تغییر در سرنوشت کودکانشان . تا در آینده ماشین اعدام موفق به خوردن جان جوان آنان نشود .
26 مرد اعدام شده اخیر ، 13 زن جوان به جا گذاشته اند که پیمان بسته اند " بنشینند " . یعنی هرگز مهر از جوان اعدامی برندارند . آوات و نگین و شهناز و سمیه شیما و غزل و هوار و شیلان و ... . اینان همسران آرش و یاور و محمد و امجد و کاوه و شهرام و شاهو و کیوان و ... بودند . اکنون مادران کودکان بازمانده . مادر ریان و رویدا و حسنا و ثنا و اسماء و دختر 8 ساله ی کاوه و پسر 9 ساله ی محمد ، زنانی که میخواهند مادرانه مادری کنند برای دختر 14 ساله ی عالم و پسران 9 ساله ی کیوان کریمی و کیوان مومنی .
اینان بازماندگان اعدام دسته جمعی بودند که باقیمانده عمرشان را پشت حصاری از جوانمرگی جوانانشان از دست خواهند داد . بی آنکه مسئولین و مامورین بدانند چه کرده اند . بی آنکه در آمارها بگنجند .
پاهای ورم کرده ام را در کفش چپاندم و فکر کردم هزاران نفر چون اینان در سراسر این سرزمین پراکنده اند . هزاران نفر که در دوزخی به نام دنیای بازمانده ی اعدام ، مرگ را زندگی میکنند . فرانتس فانون نام کتابش را برای اینان گذاشت . دوزخیان روی زمین .
از آنجا راهی خانه ای شدیم که مدتها بود میخواستم ببینم . هر بار مانعی ایجاد شده بود . اما این بار میخواستم حتی برای مدتی اندک کنار مادری بنشینم که فرزندش معلم بود . مرد جوانی که حتی با مرگش به جامعه آموزش داد .
عصر به خانه دایه سلطنه رفتیم . مادری که هنوز نمیداند فرزندش کجای این سرزمین مدفون شده . زنی که سنگی بر گوری ندارد تا بنشیند و سخت مویه کند . مویه های زنان سوگوار کرد حزنی
عجیب دارد . چنگ میزند بر دل وقتی بر گوری مینشنند و میخوانند " از وقتی رفتی خانه ی دلم ویران است " .
پایان قسمت دوم
............
پ . ن : از طولانی بودن پست عذرخواهی میکنم .اما چاره ای نداشتم . میبایست آنچه دیدم را به تصویر میکشیدم . تصویری تلخ از تاثیر اعدام بر بازماندگان . جامعه میبایست ابعاد این تاثیر را درک کرده و هر چه زودتر فکری به حالش کند . شاید باعث کند شدن حرکت ماشین مخوف اعدام شود.

مزار قتل عام شدگان ٦٧ در انتهاي بهشت رضاي مشهد. عكس مربوط به ٢٥ سال قبل است


مزار قتل عام شدگان ٦٧ در انتهاي بهشت رضاي مشهد. عكس مربوط به ٢٥ سال قبل است



مزار قتل عام شدگان ٦٧ در انتهاي بهشت رضاي مشهد. عكس مربوط به ٢٥ سال قبل است

سلام بر ارواح پاک و مطهرشان .سلام به روزی که زاده شدند و روزی که با شجاعت مرگ را بر زندگی با خفت و خواری ترجیح دادند و عاشقانه جان خود را فدیه راه آزادی و عدالت نمودند.سلام و درود بر آنها و همه رهروان شان. لعنت بر خمینی و همه عهد و عیال و حامیانش.سلامیویژه بر خاک پاک وروح پر فتوح برادر 19 ساله ام جواد که بدست اشقیا خمینی درسال 61 تیرباران شد و بدن تکه تکه شده اش را به امانت در این قطعه شریف قراردادیم و هر هفته مورد حمله اشقیا قرار میگفت و ما باز تعمیر میکردیم. چقدر سنگ دلی و شقاوت .مرگ برخمینی زنده باد آزادی